قطرب نوعي از بيماري ماليخوليا است كه اكثراً در ماه دوم زمستان روي آورد. كسي كه به اين بيماري گرفتار ميشود از هر زندهاي متنفر و گريزان است. به سوي گورستان و جاي مردگان ميرود و به كسي كه بخواهد او را غافلگير كند هجوم ميآورد. شبها پيدا ميشود، روزها خود را از چشم مردم پنهان ميسازد و نميخواهد با كسي روبهرو شود.
در يك جاي هيچ گاه يك ساعت آرام نميگيرد. دائماً در حركت است و پيادهروي ميكند و خودش نميداند به كجا ميرود و چرا ميرود. از مردم حذر ميكند و گاهي ميشود كه از بيهوشي اين حذر را هم از دست ميدهد و كمتر حس ميكند كه چه چيز را ميبيند. با اين همه بسيار بيآزار است، اخمو است. اندوهگين است، رنگ زرد، زبان خشك، تشنه، بر ساقههايش قرحهها بروز ميكنند كه خوب نميشوند. سبب قرحهها تباهي مادة سودايي و زياد حركت دادن پا است كه مواد به ساقها پايين ميآيد و به ويژه كه بيمار همواره در لغزش و به سر در آمدن است و پايش به چيزهايي بر ميخورد يا سگ او را گاز ميگيرد و اين حالات سبب ريزش مواد به ساق ميشود و قرحه به بار آرد و چون سببها باقي هستند و مواد منقطع نميشود، قرحهها نيز بهبود نمييابند.
بيمار چشمش كم سو، خشك، بياشك است. چشم گود رفته و سبب خشك مزاجي چشم است. قطرب نام حشرهاي است كه بر روي آبها در حركت دائمي است و بدون ترتيب و نظام حركات مختلف ميكند. در آب غوطه ميخورد و فوراً بالا ميآيد و فرار ميكند. بعضي گويند حشرة ديگري است كه هيچ نميآسايد. برخي عقيده دارند كه قطرب غول نر است و جمعي گفتهاند: گرگ مو ريخته را قطرب گويند.
اگر اين بيماري را قطرب ناميدهاند به عقيدة من براي شباهت بيمار به آن حشرة آب پيما يا به حشرة دائمالحركت ديگر است. زيرا بيمار در گريز است و گريزش بدون ترتيب صورت ميگيرد. به طور مختلف راه ميرود و تو گويي از ترس كسي ميگريزد. از بس فراموشكار ميشود نميداند چه كار ميكند و به كجا رو مينمايد و به هر كسي برخورد رم ميكند و مسير خود را تغيير ميدهد و ميگريزد.
به طور قطعي سبب اين بيماري سودا و صفراوي سوخته است.
معالجه:
اگر بيماري قطرب از صفرا يا سوداي سوخته باشد، معالجات ماليخوليا مناسب است و بايد در خونگيري چندان پافشاري كرد كه خون بسيار از او بيرون ريزد و از غش كردن نزديك گردد.
خوراكهاي خوب و حمام رطوبي بخش مفيد است. مدت سه روز آب پنير بخورد بعداً به وسيلة ايارج (اركاگانيس) تخليه شود و كاري كنند كه بخوابد و بعد از آن كه به وسيلة ترياق وهمانند آن تخليه شد، قلبش را تقويت كنند و بايد درتري بخشيدنش بسيار كوشيد، خوابآورها را بر بدنش ماليد تا گرمي اين داروها – كه بسيار مورد نيازند – با حركت ورزش گرد نيايند.
بايد قلبش را به وسيلة نيرو بخش و تري بخشها گرمي داد. بايد بخوابد تا مزاجش معتدل گردد. علاج رئيسي اين بيماري خواب زياد است. گاهگاهي سس صغير بخورد تا آرامش يابد و از تفكر دست بردارد. اگر معالجه به وسيلة داروها فايده نبخشيد، بايد او را بيازارند و بر سرش بزنند و گونهاش را سيلي زنند و جاندانهاش را داغ كنند حتماً افاقه حاصل ميشود. هرگاه بيماري بازگشت كتككاري و داغگذاري نيز باز گردد.
تشخيص شما چيست؟
|